ويژگي هاي نهاد تعليم و تربيت در جامعه اسوه ي اسلامي





1. توليد و ارائه معارف و معلوماتي كه مفيد و مهم براي زندگي دنيا و آخرت هستند با مبنا قرار گرفتن آخرت.
2. تربيت اساتيدي كه قادر به انتقال اين معارف باشند.
3. تربيت مربياني كه عهده دار تربيت بعد روحي و رفتاري افراد و بعد فكري جامعه باشند و استعدادهاي مختلف و متنوع روحي: حس زيبايي شناسي، هنري، مهارتي و ...
4. تربيت مبلغاني كه عهده دار ارائه معارف در سطح وسيع باشند.
5. فراهم كردن امكانات آموزشي لازم از قبيل رسانه هاي مختلف و متنوع آموزشي، كتاب، نشريات، ابزارهاي آموزشي، كلاسهاي ثابت و سيار آموزشي، كلاسهاي مخصوص براي كاربردهاي مخصوص.
6. تربيت متخصصان لازم در ابعاد مختلف زندگي: مانند مهندسان، پزشكان، تكنسين ها و هر موضوعي كه مورد نياز جامعه باشد، با عطف توجه به اين نكته كه در كنار متخصص بايد از لحاظ فكري محدوده آگاهي او فقط محدوده كاري او نباشد بلكه ساير ابعاد مرتبط با كار نيز باشد، يعني آگاهي هاي لازم را در جهت ارتباط صحيح با ابعاد مختلف وجود هستي، داشته باشد.
7. فراهم كردن فرصت هاي لازم و مساوي براي همه افراد جهت رشد دادن و شكوفا كردن استعدادهاي خود.
8. در نظر گرفتن نيازهاي حاد و ضروري جامعه هم در دراز مدت و هم در مقطع خاص زماني جهت اولويت بخشيدن به تربيت نيروهاي مورد نياز و ضروري.
9. تربيت برنامه ريزان متخصص و پخته و متعهد براي برنامه ريزي در امر تربيت و تعليم جامعه، و سپردن امر برنامه ريزي به دست اين افراد جهت تهيه متون درسي منطبق با استانداردها و معيارهاي آموزشي و داراي محتواي متناسب با اهداف تربيتي ديني و آرمانهاي اسلامي و تنظيم دوره ها و سطوح مختلف و متنوع آموزشي به صورت منطقي و منطبق يافته هاي روان شناسي به معناي عام خود.
10. تاسيس مراكز تحقيق و تربيت محقق با آشنا كردن آنها با روش هاي تحقيق و آموزش روش تحقيق و ايجاد انگيزه تحقيق در آنها و همين طور ايجاد انگيزه لازم براي تحقيق و فراهم كردن زمينه لازم براي تحقيق و ابزارهاي تحقيق.

ارتباط انسان با خود:

1. شناخت خود:

«من عرف نفسه فقد عرف ربه: هر كس خود را بشناسد، خداي خود را شناخته است».
2. شناخت دقيق بعد اصيل يا بعد معنوي از غير معنوي.
3. مديريت خود، يعني با توجه به تعدد و تنوع گرايش ها كه موجب تضاد آنها مي گردد، سعي كند گرايش هاي اصيل را از غير اصيل باز شناخته و گرايش هاي متعالي و انساني را بر گرايشهاي پست حيواني ترجيح دهد.
4. داشتن مراقبت كامل در مقام رفتار و برخوردها تا اين كه انحراف رخ ندهد.
5. سعي در كشف دستورالعمل ها و احكام لازم جهت عمل كردن صحيح به آنها.
6. محاسبه، علاوه بر دستيابي به دستورالعمل هاي صحيح و مراقبت در مقام عمل، محاسبه اي نيز داشته باشد تا مواردي را كه نتوانسته مراقبت كند، اصلاح نمايد.
7. توجه داشته باشد كه اين امكانات جسمي و روحي، امانتي الهي است و بايد با آن، چنان برخورد كند كه يك امانتدار با وديعه اي كه نزد اوست برخورد مي كند. بنابراين حق هرگونه دخل و تصرف را ندارد بلكه مكلف است استعدادهاي خود را شناخته و در حد توان در مسير شكوفايي استعدادهاي خود حركت كند.

ارتباط انسان با خداي متعال:

اولا: بايد بداند خالق جهان هستي خدايي يگانه و بي نياز مطلق است.
ثانيا: همه چيز و از جمله خود او، نيازمند محض و ربط محض نسبت به خالق جهان به حساب مي آيند و هيچ گونه استقلالي از خود ندارد.
ثالثا: او حكيم بوده و حكمتش اقتضا مي كند كه جهان و از جمله انسان را براي هدف خاصي خلق كرده باشد كه عبارت از نزديكي و قرب به اوست.
رابعا: اين جهان ظرفيت تحقق و ظهور آن هدف را ندارد، بنابراين ظهور اين هدف در جهان ديگري است.
خامسا: جهت طي مسير قرب الي الله، راه هاي رسيدن به قرب الي الله را به وسيله انبياي خود مشخص كرده است.
1. خداوند متعال داراي تمام صفات كماليه (جماليه، جلاليه) است. مفاهيم صفات او اگرچه به طور اجمال براي انسان ها قابل فهم است ولي حقيقت و تمام ماهيت آنها براي بشر قابل درك نيست.
2. خداوند متعال فوق زمان و رهرو هر گونه امتداد سيال و غير سيال است. ازلي و ابدي و سرمدي است.
3. در ميان موجودات عالم هستي، لطف و فيض خاصي بر انسان ها دارد كه او را در صورت فراگيري معرفت و تكاپوي خالصانه در عمل، تا ورود به شعاع جاذبيت كمال خود نايل مي سازد.
4. خداوند جلوه هايي از انوار خود را در دلهاي كساني كه تادب به آداب الله و تخلق به اخلاق الله را توفيق مي يابند، مي تابند.
5. انسان موجودي است که بر مبناي حکميت عاليه و مشيت بالغه خداوندي آفريده شده است، دوام وجود انسان، مانند همه موجودات ديگر، به دوام فيض خداوندي است.
6. در تمامي اعمال اختياري انسان، اعم از گفتار و کردار و تفکرات و ديگر فعاليت هاي دروني و قدرت، وسيله و قوانين حاکمه بر آنها از خداست و تصميم و انتخاب از خود انسان است، بدين جهت آدمي مسئول کارهاي اختياري خود است. انسان داراي استعداد تقرب به خداست. اين استعداد شريف ترين نيرويي است که در انسان در ارتباط با خدا، به سبب معرفت و تقوا به فعليت مي رسد.
7. کميت و کيفيت تقرب انسان به خداوند، قابل توصيف و اندازه گيري نيست، زيرا براي جريان نهايتي وجود ندارد.
8. محبت و حمايت خداوندي براي بندگانش از همه چيز وسيعتر است و قهر و غضب او مربوط به تبهکاري خود انسان گنهکار است نه براي انتقام گيري به مناي معمول آن که از احساس نقص و ناگواري عرض شده بر انتقام گيرنده، ناشي مي شود. خود فراموشي و از خود بيگانگي انسان، معلول فراموش کردن خدا است و آن نيز معلول خود محوري و خودکامگي است.

کاستي ها و مشکلات نهاد آموزش و پرورش در ايران

مهم ترين کارکردهاي نظام آموزشي

نظام آموزشي با هدف اجتماعي کردن افراد و ايجاد رفتار و نگرش هاي مطلوب براي زندگي و بر عهده گرفتن نقشهاي مختلف است.
- ايجاد تعهد و مسئوليت نسبت به وظيفه اي که بر عهده ي آنهاست .
- رشد فضايل اخلاقي.
- احترام به حقوق ديگران.
- مشارکت در توليد اقتصادي.
- تعليم و آموزش مهارتهاي لازم زندگي اجتماعي.
- تعليم و آموزش مباني عقيدتي و ايجاد روح تقوي در فرزندان.
- تربيت شهروند خوب براي جامعه و فردي مومن.
- آشنا ساختن کودکان با جهان اجتماعي و خارج.
نقش نيروي انساني در آموزش و پرورش
- آماده سازي افراد براي زندگي اجتماعي.
- آشنا ساختن آنها با محيط اجتماعي.
- پديد آوردن روحيه احترام به قانون، همکاري و تعاون.
- پرورش آنها به مثابه شهرونداني خوب و افرادي مومن.
بنابراين نيروي انساني در امر آموزش و پرورش بايد داراي توانايي هاي ويژه اي باشد:
- بايد بتواند استعدادهاي دانش آموزان خود را بشناسند.
- روحيات آنها را شناسايي کنند.
- با آنها رابطه عاطفي برقرار کنند.
- با اهداف تعليم و تربيت و راه هاي رسيدن به اين اهداف آشنا باشد.
- از مهارت هايي همچون نحوه تدريس، کشف استعدادها، برخورد با دانش آموزان، کلاس داري و ... برخوردار مي باشد.
- از لحاظ روحي افرادي باشند که دانش آموزان بتوانند مشکلات خود را با آنها در ميان بگذارند.
- از لحاظ اخلاقي و الگو و سرمشق براي دانش آموزان باشند.
- از دغدغه هاي تأمين معاش و مشکلات بيرون از محيط بدور باشند تا همه توجه آنها به امر آموزش باشد.

مهم ترين جنبه هاي منفي سيستم آموزشي ايران

1- نبود فرصت کافي براي تدريس به جهت چند شيفتي بودن مدارس.
2- کمبود فضاي آموزشي.
3- کمبود نيروي آموزشي.
4- پائين بودن کيفيت محتواي درس کتب آموزشي.
مهم ترين موارد اعتراضي اولياء دانش آموزان نسبت به سيستم آموزشي رسمي
1. هزينه هاي آموزشي فرزندان.
2. پايين بودن کيفيت تحصيلي فرزندان.
منبع: کتاب طرح تحقيقاتي شهر اسوه